سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سخن در بند توست تا بر زبانش نرانى و چون گفتى‏اش تو در بند آنى ، پس زبانت را چنان نگهدار که درمت را و دینار . چه بسا سخنى که نعمتى را ربود و نقمتى را جلب نمود . [نهج البلاغه]
قطره ی شبنم

حضرت زهرا سلام الله علیها، در فرازی از خطبه ی فدکیه می فرماید: «فَجَعَلَ اللَّهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ؛وَالصَّلَاةَ تَنْزِیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْر...» خداوند، ایمان را برای پاک شدن شما از شرک قرار داد، و نماز را برای رهایی شما از کبر، واجب نمود.

حقیقت این است که هدف از خلقت انسان تقرب الی الله و رسیدن به کمال است، تنها راه تقرب به خدا، عبادت و پرستش ذات مقدس اوست که «وماخلقت الجن والانس الا لیعبدون» اولین مرحله برای رسیدن به این هدف، ایمان به خدای یگانه است. در واقع ایمان به خدا، برای تطهیر قلوب از آلودگی شرک قرار داده است، که انسان در مقابل خداوند متعال هیچ کسی را قرار ندهد، و از هوس های نفسانی خود پیروی نکند. داستان بنی اسرائیل، بسیار عبرت انگیز است، وقتی که بنی اسرائیل به همراه حضرت موسی علیه السلام، از رود نیل گذشتند، و بالعیان قدرت خداوند متعال را باچشم سر دیدند که آنها نجات پیدا کردند و فرعونیان غرق شدند، با پیروی از هوای نفس در مسیر راه وقتی گروهی را دیدند که مشغول بت پرستی هستند، و در خلال مراسم پرستش بتها به پای کوبی و خوشگذرانی مشغول هستند، فورا هوس بت پرستی به سرشان زد، و از حضرت موسی علیه السلام، در خواست کردند که (یا موسی اجعل لنا الها کما لهم آله?)، (سوره اعراف آیه 138)، ای موسی برای ما هم چنین خدایانی درست کن که مانند بت پرستان ماهم بت داشته باشیم. بنابراین؛ هوس پرستی از نظر اسلام مردود است و هیچ وقت دنبال هوس رفتن انسان را به سعادت نمی رساند. تنها عاملی که می تواند موجب رشد انسان شود و انسان را به قرب الهی برساند، ایمان واقعی به خداوند متعال و حرکت کردن در مسیر عبودیت الهی است. انسان فطرتا توحیدی آفریده شده است، و دشمن ترین دشمنان انسان در این راه شرک است. به همین جهت است که شیطان تمام هم و غم خود را بکار می گیرد، تا انسان را از یگانه پرستی دور کند، و به شرک نزدیک نماید. که «ان الشرک لظلم عظیم» شرک ورزیدن به خداوند ظلم بزرگی است.

ظلم یعنی اینکه انسان حق دیگری را از بین ببرد. آیا حقی بالاتر از حق خداوند بر بندگانش وجود دارد؟ تمام نعمت های که انسان داراست، همه را خداوند به او داده است، از طرف دیگر عقل انسان حکم می کند که شکر منعم واجب است، و باید از او تشکر نماید، تشکر نمودن به این است که حق او را نسبت به خودش ادا نماید. ادا نمودن حق خداوند، در این است که انسان به طرف او برود، تا به کمال برسد. به تعبیر دیگر خداوند حق دارد که بندگانش او را پرستش نمایند، پرستش نکردن خدا، یعنی ادا نکردن حق او، که این بزرگترین ظلم و بزرگترین پایمالی حق است. قرآن کریم در سوره یوسف آیه 106 می فرماید:«وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِکُونَ» ایمان اکثر مردم توأم با شرک است، هرچه که ایمان انسان ضعیف تر باشد شرکش بیشتر است، و هرچه ایمان قوی تر باشد، شرکش ضعیف تر است. ولذا حضرت زهرا سلام الله علیها می فرماید:«فَجَعَلَ اللَّهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ» خداوند ایمان را برای تطهیر کردن شما از آلودگی شرک قرار داد.

در فراز بعدی میفرماید:«وَ الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْر» خداوند نماز برای رهایی شما از تکبر واجب نمود. در تاریخ آمده است که عده ای از قبیله ی ثقیف نزد رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم، آمدند و عرض کردند یا رسول الله ما می خواهیم که مسلمان شویم ولی سه شرط داریم. اول اینکه اجازه بده یا یک سال دیگر ما این بت های مان را بپرستیم. دوم اینکه این نماز خیلی برای ما سخت و ناگوار است(عرب تکبر شان اجازه نمی داد که رکوع و سجود نمایند، در حالی که تمام نماز خضوع و خشوع و تذلل است). سوم اینکه از ما نخواه که بت بزرگ مان بدست خود مان بشکنیم. حضرت فرمود: از این سه پیشنهاد شما تنها سومی را قبول می کنم و به دیگری می گویم که بت بزرگ شما را بشکند، اما آن دو شرط شما محال است که بپذیرم. اگر اسلام را قبول می کنید، باید همه اش را بپذیرید. نه اینکه دنبال سود جویی و منفعت طلبی باشید. بندگی یعنی من هیچ چیزی از خود ندارم (عبدا مملوکا لایقدر علی شیء)، (سوره نحل آیه 75) اما شخص متکبر می گوید من بزرگم و در مقابل کسی سرخم نمی کنم. وقتی که این صفت مذموم و این احساس، در انسان ملکه شود، شخص حتی در مقابل خداوند هم حاضر نیست که سرخم کند. آنهایی که پیش پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم،آمدند و پیشنهاد کردند که ما حاضر هستیم اسلام بیاوریم و جان و مال خود را در اختیار شما قرار بدهیم به شرطی که سجده ی نماز از ما بردارید و سجده نکنیم. و در شأن ما نیست که روی خاک بیفتیم. پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم، فرمود:«لاخیر فی دین لیس فیه رکوع و سجود»، (بحار الانوار،ج18،ص203) دینی که در آن رکوع و سجود نباشد، خیری در آن نیست. تکبر سبب شد که ابلیس با سجده نکردن به حضرت آدم، کافر شود (وکان من الکافرین)، (سوره بقره آیه،34)، تکبر برای افراد متفاوت است، و برخی اندوخته زیادی از تکبر دارند، و برخی هم اندوخته اش از تکبر کم است. و مقدار کمی از تکبر هم بسیار خطر ناک است، مخصوصا که این صفت مذموم مثل بذر رشد و نمو می کند و بتدریج همه سر زمین دل انسان را فرا می گیرد، و موجب عصیان می شود. در روایات اسلامی از، تکبر، حسد و حرص به عنوان ریشه های کفر یاد شده است، که این ریشه ها جوانه می زنند، و ساقه و شاخ و برگ در می آورند، که میوه اش همان کفر است. اما نماز عاملی برای ریشه کن کردن این صفت مذموم است. امیدوارم که خداوند متعال به ما توفیق عمل به فرمایشات حضرت زهرا سلام الله علیها را عنایت فرماید و ما را از پیروان واقعی حضرتش قرار دهد. ایام شهادت بانوی دو عالم است، در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است. که روزی از روز ها حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار گریست، حضرت علی علیه السلام، از علت گریه ی حضرت سؤال نمود، حضرت فاطمه سلام الله علیها، اینگونه جواب داد، علی جان (ابکی لما تلقی بعدی) (بحار،ج43، ص27) گریه ام برای غمها و ناگواری هایی است که بعد از من به تو می رسد. علی جان

به وقت مرگ، پر کردم زخون چشم تر خود را

                                که تنها می گذارم بین دشمن همسر خود را

خدا یا اولین مظلوم عالم را تو یاری کن

                            که امشب می دهد از دست، تنها یاور خود را

دلم خواهد که برخیزم زجا و بازویش گیرم

                             دل شب چون نهم بر قبر پنهانم، سر خود را

اجل ای کاش در آن ما جرا می بست چشمم را

                             نمی دیدم نگاه درد ناک دختر خود را

شهادت می دهد فردا به محشر عضو و عضو من

                             که کشتند این جماعت، دختر پیغمبر خود را

لاحول ولاقو? الا بالله العلی العظیم                                     


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن علی نصرتی 95/12/11:: 4:49 عصر     |     () نظر